سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احادیثی ارزشمند از امام جواد (ع)

امام جواد (ع) : از رفاقت با شرور بپرهیزید که مانند شمشیر ظاهری خوب و اثری بد دارد .  الحدیث جلد 3 صفحه 234

 امام جواد (ع) : کسی که به سخن گوینده‌ای گوش فرا دارد با این عمل وی را بندگی کرده است. اگر گوینده سخن از خدا می‌گوید او خدا را بندگی کرده و اگر ناطق ( سخن گو ) از زبان شیطان و افکار شیطانی سخن می‌گوید ، شیطان را بندگی نموده است. الحدیث جلد 2  صفحه 129

امام جواد (ع) کسی که بر مرکب شهوات خویش سوار است و خودسرانه می‌تازد هرگز از لغزش و سقوط رهایی نخواهد داشت. الحدیث جلد 2  صفحه 215

 امام جواد (ع) : دین شناسی ، قیمت هر متاع گرانقدر و نردبان ترقی برای وصول به هر مقام بلندی است . الحدیث جلد 2 صفحه 380


گوشه ای از مناظرات امام جواد(ع)

مناظره با یحیی بن اکثم (1)

وقتی «مامون » از «طوس » به «بغداد» آمد، نامه ای برای حضرت جواد-علیه السلام-فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهری و در واقع سفر اجباری بود.

حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مامون او را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد تزویج دختر خود «ام الفضل » را به ایشان کرد.

امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد. (2) مامون این سکوت را نشانه رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد.

او در نظر داشت مجلس جشنی تشکیل دهد، ولی انتشار این خبر در بین بنی عباس انفجاری به وجود آورد: بنی عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض آمیزی به مامون گفتند: این چه برنامه ای است؟ اکنون که علی بن موسی از دنیا رفته و خلافت به عباسیان رسیده باز می خواهی خلافت را به آل علی برگردانی؟ ! بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوتهای چند ساله بین ما را فراموش کرده ای؟ ! مامون پرسید: حرف شما چیست؟

گفتند: این جوان خردسال است و از علم و دانش بهره ای ندارد.

مامون گفت: شما این خاندان را نمی شناسید، کوچک و بزرگ اینها بهره عظیمی از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نیست او را آزمایش کنید و مرد دانشمندی را که خود قبول دارید بیاورید تا با این جوان بحث کند و صدق گفتار من روشن گردد.

عباسیان از میان دانشمندان، «یحیی بن اَکثم » را (به دلیل شهرت علمی وی) انتخاب کردند و مامون جلسه ای برای سنجش میزان علم و آگاهی امام جواد ترتیب داد. در آن مجلس یحیی رو به مامون کرد و گفت: اجازه می دهی سؤالی از این جوان بنمایم؟

مامون گفت: از خود او اجازه بگیر.

یحیی از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه می خواهی بپرس.

یحیی گفت: درباره شخصی که مُحرِم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است، چه می گویید؟ (3)

امام جواد-علیه السلام-فرمود: آیا این شخص، شکار را در حل (خارج از محدوده حَرم) کشته است یا در حَرم؟ عالم به حکم حُرمت شکار در حال اِحرام بوده یا جاهل؟ عمدا کشته یا بخطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کاری اِبا ندارد یا از کرده خودپشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در اِحرام عمره بوده یا اِحرام حج؟ !

یحیی بن اَکثم از این همه فروع که امام برای این مسئله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانی و زبونی در چهره اش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به طوری که حضار مجلس ناتوانی او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند.

مامون گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد.

سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آیا اکنون آنچه را که نمی پذیرفتید دانستید؟ !

حکم شکار در حالات گوناگون توسط مُحرِم

آنگاه پس از مذاکراتی که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسی در مجلس نماند. مامون رو به امام جواد-علیه السلام-کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعی را که در مورد کشتن صید در حال اِحرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. امام جواد-علیه السلام-فرمود: بلی، اگر شخص محرم در حل (خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفاره اش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفاره اش دو برابر است;و اگر جوجه پرنده ای را در بیرون حرم بکشد کفاره اش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد;و اگر شکار از حیوانات وحشی باشد، چنانچه گورخر باشد کفاره اش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد کفاره اش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفاره اش دو برابر می شود.

و اگر شخص مُحرم کاری بکند که قربانی بر او واجب شود، اگر در اِحرام حج باشد باید قربانی را در «مَنی » ذبح کند و اگر در اِحرام عمره باشد باید آن را در «مکه » قربانی کند. کفاره شکار برای عالم و جاهل به حکم، یکسان است;منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولی در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و کفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغیر کفاره نیست ولی بر کبیر واجب است و عذاب آخرت از کسی که از کرده اش پشیمان است برداشته می شود، ولی آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد .

قاضی القضات مات می شود!

مامون گفت: احسنت ای ابا جعفر! خدا به تو نیکی کند! حال خوب است شما نیز از یحیی بن اکثم سؤالی بکنید همان طور که او از شما پرسید. در این هنگام ابو جعفر-علیه السلام-به یحیی فرمود: بپرسم؟ یحیی گفت: اختیار با شماست فدایت شوم، اگر توانستم پاسخ می گویم و گرنه از شما بهره مند می شوم.

ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: به من بگو در مورد مردی که در بامداد به زنی نگاه می کند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا می آید آن زن بر او حلال می شود، و چون ظهر می شود باز بر او حرام می شود، و چون وقت عصر می رسد بر او حلال می گردد، و چون آفتاب غروب می کند بر او حرام می شود، و چون وقت عشاء می شود بر او حلال می گردد، و چون شب به نیمه می رسد بر او حرام می شود، و به هنگام طلوع فجر بر وی حلال می گردد؟ این چگونه زنی است و با چه چیز حلال و حرام می شود؟

یحیی گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ این پرسش راه نمی برم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمی دانم، اگر صلاح می دانید از جواب آن، ما را مطلع سازید.

ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: این زن، کنیز مردی بوده است. در بامدادان، مرد بیگانه ای به او نگاه می کند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا می آید، کنیز را از صاحبش می خرد و بر او حلال می شود، چون ظهر می شود او را آزاد می کند و بر او حرام می گردد، چون عصر فرا می رسد او را به حباله نکاح خود در می آورد و بر او حلال می شود، به هنگام مغرب او را «ظهار» می کند (4) و بر او حرام می شود، موقع عشا کفاره ظهار می دهد و مجددا بر او حلال می شود چون نیمی از شب می گذرد او را طلاق می دهد و بر او حرام می شود و هنگام طلوع فجر رجوع می کند و زن بر او حلال می گردد .

پی نوشتها:

1) یحیی یکی از دانشمندان نامدار زمان مامون، خلیفه عباسی، بود که شهرت علمی او در رشته های گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود. او در علم فقه تبحر فوق العاده ای داشت و با آنکه مامون خود از نظر علمی وزنه بزرگی بود، ولی چنان شیفته مقام علمی یحیی بود که اداره امور مملکت را به عهده او گذاشت و با حفظ سمت، مقام قضاء را نیز به وی واگذار کرد. یحیی علاوه بر اینها دیوان محاسبات و رسیدگی به فقرا را نیز عهده دار بود. خلاصه آنکه تمام کارهای کشور اسلامی پهناور آن روز زیر نظر او بود و چنان در دربار مامون تقرب یافته بود که گویی نزدیکتر از او به مامون کسی نبود.

اما متاسفانه یحیی، با آن مقام بزرگ علمی، از شخصیت معنوی برخوردار نبود. او علم را برای رسیدن به مقام و شهرت و به منظور فخر فروشی و برتری جویی فراگرفته بود. هر دانشمندی به دیدار او می رفت، آنقدر از علوم گوناگون از وی سؤال می کرد تا طرف به عجز خود در مقابل وی اقرار کند!

2) در مورد ازدواج امام جواد(ع) و سکوت ایشان در این مقطع، در پایگاه ایترنتی www.hawzah.net کاملا  توضیح داده شده است داد.

3) یکی از اعمالی که برای اشخاص در حال احرام، در جریان اعمال حج یا عمره حرام است شکار کردن است. در میان احکام فقهی، احکام حج، پیچیدگی خاصی دارد، ازینرو افرادی مثل یحیی بن اکثم، از میان مسائل مختلف، احکام حج را مطرح می کردند تا به پندار خود، امام را در بن بست علمی قرار دهند!

4) ظهار عبارت از این است که مردی به زن خود بگوید: پشت تو برای من یا سبت به من، مانند پشت مادرم یا خواهرم، یا دخترم هست، و در این صورت باید کفاره ظهار بدهد تا همسرش مجددا بر او حلال گردد. ظهار پیش از اسلام در عهد جاهلیت نوعی طلاق حساب می شد و موجب حرمت ابدی می گشت، ولی حکم آن در اسلام تغییر یافت و فقط موجب حرمت و کفاره (به شرحی که گفته شد) گردید.

www.hawzah.net برگرفته شده از پایگاه اینترنتی

 


نکاتی از پیغمبر اسلام (ص)

روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله در جمع عدّه اى از اصحاب خود فرمود:

خداوند متعال ، هفت هزار سال پیش از آن که دنیا را بیافریند،من وعلىّ و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام ، را آفریده است.

یکى از اصحاب به نام معاذ بن جبل سؤ ال کرد: در این مدّت زمان طولانى کجا و در چه حالى بودید؟

 حضرت فرمود: در پیشگاه عرش الهى ، مشغول تسبیح و حمد وثناى خداوند سبحان بودیم.

 نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا(ص) مؤ لف : عبداللّه صالحى

 به نقل از: علل الشّرایع : ص 139، مدینة المعاجز: ج 3، ص 229، ح 9

روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله بر گروهى از انصار که در یکى از خانه هایشان اجتماع کرده بودند، وارد شد و پس از سلام بر آن ها، فرمود:

در چه حالتى هستید؟

پاسخ دادند: مؤ من هستیم، حضرت فرمود: آیا بر ادّعاى خود دلیل و برهانى هم دارید؟

گفتند: بلى ، در حال رفاه و نعمت ، شکر و سپاس خدا گوئیم و در حال سختى و مصیبت، صبور و شکیبا هستیم، و به آنچه از طرف خداوند به ما مى رسد، راضى و خوشنود مى باشیم.

حضرت فرمود: بلى ، شما درست گفتید، ثابت قدم باشید.

نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا(ص) مؤ لف : عبداللّه صالحى

به نقل از: مستدرک الوسائل : ج 2، ص 421، ح 10، دعائم الاسلام : ج 1، ص 223

امام على صلوات اللّه علیه حکایت فرماید:

هنگامى که جنازه برادرم حمزه را آوردند، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله به همسران خود دستور داد که براى خانواده اش طعام تهیّه کنند و براى ایشان بفرستند ؛ چون آن ها مصیبت دیده اند و حوصله تهیّه غذا را ندارند.

همچنین دستور فرمود: در همین غذائى که براى صاحبان عزا مى فرستید؛ شما نیز با آنان ، هم غذا شوید.

نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا(ص) مؤ لف : عبداللّه صالحى

به نقل از: دعائم الاسلام : ج 1، ص 239، مستدرک الوسائل : ج 2، ص 380

عبداللّه بن عبّاس حکایت کند:

روزى عدّه اى از فقراء و مساکین نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: یا رسول اللّه! ثروتمندان ، همانند ما نماز و روزه انجام مى دهند و نیز چون ثروت دارند صدقه مى دهند و انفاق مى کنند ؛ ولى ما محروم هستیم و توان انجام این خیرات را نداریم.

حضرت رسول(ص) فرمود: هنگامى که سلام نماز را گفتید، 33 مرتبه بگوئید: سبحان اللّه ، و 33 مرتبه الحمد للّه ، و 34 مرتبه اللّه اکبر، وبعد از آن 30 مرتبه لااله الاّ اللّه بگوئید تا تمامى آنچه را که ثروتمندان انجام مى دهند، شما هم ثواب آن را دریابید.

نام کتاب : چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا(ص) مؤ لف : عبداللّه صالحى

به نقل از: مستدرک الوسائل : ج 5، ص 39، ح 5، جامع الا خبار: ص 63


داستان بزرگان

عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ ‌الاسلام-رحمة اللّه علیه- فرمود من عادت داشتم همیشه پس از فراغت از نماز جماعت با کسى که طرف راست و چپ من بود، مصافحه مى کردم، وقتى در نماز جماعتِ مرحوم میرزاى شیرازى- اعلى اللّه مقامه- در سامرا پس از نماز، با طرف راست خود که یک نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه مى کردم و در طرف چپ، یک نفر دهاتى بود که به نظرم کوچک آمد و با او مصافحه نکردم، بلافاصله از خیال فاسد خود پشیمان شده و به خودم گفتم شاید همین شخصى که به نظر تو شاءنى ندارد، نزد خدا محترم و عزیز باشد، فورا با کمال ادب با او مصافحه کردم پس بوى مشکى عجیب که مانند مشکهاى دنیوى نبود به مشامم رسید و سخت مبتهج و خوشوقت و دلشاد شدم و احتیاطا ازاو پرسیدم با شما مشک است؟ فرمود نه من هیچوقت مشک نداشتم. یقین کردم که از بوهاى روحانى و معنوى است و نیز یقین کردم که شخصى است جلیل القدر و روحانى. از آن روز متعهد شدم که هیچوقت به حقارت به مؤ منى ننگرم.

نام کتاب : داستانهاى شگفت اثر : شهید محراب آیة اللّه سیّد عبدالحسین دستغیب(ره) داستان 37

عباس بن عبدالمطلب روایت کرده زمانى که على بن ابیطالب (علیه السلام ) بدنیا آمد قندانه او را به دست حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم دادند. حضرت على (علیه السلام ) به تلاوت آیات اولیه سوره مؤ منون و آیات بعدى آن پرداخت و وقتى به آیه اولئک هم الوارثون رسید رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: : به خدا قسم! که اى على (علیه السلام ) تو امیر ایشان مى باشى.

نام کتاب : داستانهاى شگفت اثر : شهید محراب آیة اللّه سیّد عبدالحسین دستغیب(ره) داستان10

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به على (علیه السلام ) فرمود: اى على! پنج چیز درباره ى تو از خدا خواستم که خداوند همه را به من عطا کرد:

1- اینکه من اول کسى باشم که از قبر بر مى خیزم و غبار از چهره مى افشانم ،و تو هم با من باشى.

2- خداوند اجازه دهد که من و تو در محل سنجش اعمال بایستیم.

3- ترا در قیامت پرچمدار من قرار دهد.

4- امت مرا به دست تو از حوض کوثر سیراب کند.

5- هنگام رفتن به بهشت ترا پیشرو امت قرار دهد.

آنگاه فرمود: شکر خداى را که بر من منت نهاد و همه ى این تقاضاها را پذیرفت.

نام کتاب : داستانهاى شگفت اثر : شهید محراب آیة اللّه سیّد عبدالحسین دستغیب(ره) داستان15


هرچی که بخوای

قدر عدالت گستر حق را ندانستند 

آخرین سخنان علی (علیه السلام ) در بستر شهادت بسیار عجیب و در عین حال عبرت آمیز است آنجا که فرمود: من دیروز رهبر شما بودم امروز مایه عبرت شمایم و فردا از شما جدا خواهم شد.
سپس فرمود: غدا ترون ایامى ... فردا ارزش ایام زندگى با من را به خوبى خواهید دانست و مکتونات خاطر و ناراحتى درونیم برایتان آشکار خواهد شد و پس از آنکه جاى خالى مرا دیدید و دیگرى به جاى من نشست کاملا مرا خواهید شناخت !!

 

معنى صلوات تجدید بیعت با ولایت  

ابن بابویه از یزید بن حسن روایت کرده که گفت : حضرت موسى بن جعفر ع به من فرمود: کسى که صلوات بر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مى فرستد معنایش آن است که وفاى به عهد و میثاقى که در عالم ذر پروردگار فرمود: الست بربکم و محمد نبیکم و على امامکم بزبان آورده و قبولى آن را اعلام مى نماید و تجدید عهد و میثاق بعمل مى آورد.

 

قرین شیطان  

شیخ صدوق روایت کرده از ابن عباس از حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که آن حضرت فرمود: شک کننده در فضل على بن ابیطالب (علیه السلام ) در روز قیامت در حالى از قبر خود برانگیخته مى شود که در گردن او حلقهاى از آتش باشد و در آن حلقه سیصد شعبه وجود دارد که بر هر شعبه اى از آن شیطانى وجود دارد که در روى او آب دهن مى افکند.

لذا در روایات متعدد بر اعتقاد افضلیت على (علیه السلام ) تصریح شده است و در روایتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید: على خیر البشر و من ابا فقد کفر

 

1001 داستان از زندگانى امام على (علیه السلام)      مؤ لف : محمد رضا رمزى اوحدى

ثواب نماز  

 

1- امام صادق علیه السلام نقل مینماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: نمازى نیست که وقت آن برسد، مگر این که فرشته اى در برابر مردم ندا مى کند: اى مردم ! بلند شوید و آتشهایى را که بر پشتهاى خود افروخته اید، با نمازتان خاموش کنید.

 
 

 

 

-2 امام صادق علیه السلام فرمودند: اى بنده خدا! نماز واجب را در وقت خود بخوان با حالت کسى که با آن وداع مى کند و مى ترسد پس از این هیچ گاه موفق به آنجام آن نشود. آنگاه دیدگانت را متوجه سجده گاهت نما. اگر بدانى در سمت راست یا چپ تو کسى هست ، بخوبى نماز مى خوانى و بدآن تو در برابر کسى هستى که تو را مى بیند و تو او را نمى بینى .

 

مجازات عطر زدن زن براى غیر شوهر و خروج او از خانه بدون اجازه شوهرش

1-امام صادق علیه السلام نقل مى نمایند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر زنى که عطر بزند و از خانه اش خارج شود، تا هر زمانى که به خانه اش باز گردد لعنت مى شود.

 

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال    مؤ لف : مرحوم شیخ صدوق (ره