سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احکام روزه و روزه داری (بخش دوّم)

سلام به خدمت دوستان عزیزم؛

با توجه به اینکه به ماه مبارک رمضان نزدیک میشویم این فکر به ذهنم زد که احکامی که در مورد مسائل روزه بیان شده است را برای مخاطبان عزیز روی بلاگ قرار دهم تا اگر نتوانستیم که به رساله ها رجوع کنیم،همینکه در اینترنت میگردیم به احکام این ماه عظیم هم آگاه بشویم.

ضمناً باید عرض کنم که در این پست ها بنده فقط مطالب کلّی را درج کرده ام، اما اگر شما عزیزان سؤالاتی داشتید که مسائل ریزتری را شامل میشد،آنها را در قسمت نظرات برایم بفرستید تا انشاالله پاسخ آنها را نیز در پست های ویژه ای حد اکثر ظرف 24 ساعت برایتان در بلاگ قرار دهم.

برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) 3 صلوات ختم بفرمایید

 

1559- روزه آن اسـت که انسان براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب ازچیزهایى که روزه را باطل مى کند وشرح آنها بعدا گفته مى شود خوددارى نماید.

مساله 1559- لازم نـیست انسان نیت روزه را از قلب خود بگذراند، یا مثلا بگوید:فردا را روزه مى گیرم، بلکه همینقدر که براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کارى که روزه را بـاطـل مـى کـنـد انجام ندهد کافى است و براى آن که یقین کندتمام این مدت را روزه بوده، باید مـقـدارى پـیـش از اذان صبح ومقدارى هم بعد ازمغرب، از انجام کارى که روزه را باطل مى کند خوددارى نماید.

1560- انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن، نیت کند وبهتر است که شب اول ماه هم نیت روزه همه ماه را بنماید.

1561- وقت نیت روزه ماه رمضان از اول شب است تا اذان صبح.

1565-اگـر بـداند ماه رمضان است وعمدا نیت روزه غیر رمضان کند، نه روزه رمضان حساب مى شود و نه روزه اى که قصد کرده است.

رساله عملیه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته)

 

1559-لازم نـیـسـت انـسـان نیت روزه را از قلب خود بگذراند یا مثلا بگوید فردا را روزه مى گیرم، بلکه همین قدر که بنا داشته باشد براى انجام خواست خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کارى که روزه را باطل مـى کند انجام ندهد کافى است، و براى آن که یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى که روزه را باطل مى کند خوددارى نماید.

1560- انسان مى تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نیت کند و بهتر آن است که شب اول ماه هم نیت روزه همه ماه را بنماید.

رساله عملیه حضرت آیت الله سیستانی (دامت برکاته)

  

 

1547- فضیلت روزه

یکی از عبادات مهم اسلامی ، بلکه کلیة ادیان الهی روزه است و در فضیلت و اهمیت و فلسفة آن ، احادیث بسیاری از اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم ) صادر گردیده است .حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) به اصحاب خود فرمودند : «آیا به شما خبر بدهم از اعمالی که هرگاه به انجام قیام کنید شیطان به اندازة فاصله مشرق از مغرب از شما دور می شود ؟ »اصحاب در پاسخ گفتند : بفرمایید .

حضرتش فرمودند : روزه گرفتن شیطان را رو سیاه و ناامید می کند و دادن صدقه در راه خدا ، پشت او را میشکند و دوست داشتن مسلمانان یکدیگر را در راه خدا و کمک کردن به یکدیگر در راه انجام کارهای نیک ، ترفندها و نقشه های او را ریشه کن می سازد و توبه کردن گردنش را قطع می کند و برای هر نعمتی که خداوند به انسان عنایت فرموده است زکاتی هست و زکات بدنها (ی سالم) روزه گرفتن است »

و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : « هرکس در روزهایی که هوا گرم است روزه بگیرد و تشنه شود ، خداوند به تعداد زیادی از فرشتگان امر می کند که به او بشارت به پاداش الهی بدهند و هنگامی که او به امید پاداش و ثواب ، این تشنگی را تا وقت افطار تحمل میکند خداوند اورا مورد لطف و عنایت خویش قرار داده به او می گوید : به خوشبویی وپاکیزگی نایل گردیدی، از آن پس به فرشتگان می فرماید : شما گواه باشید که من گناهان او را بخشیدم . »

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم )فرمودند : « خواب روزه دار عبادت و نقس کشیدن او ثواب تسبیح دارد.»

 و نیز حضرتش فرمود : « برای روزه دار دو خشنودی وجود دارد :

1- خشنودی در موقع افطار .(مسرت احساس عمل به وظیفة اسلامی)

2- خشنودی در روز قیامت . (موقع گرفتن پاداش خداوندی )»

حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام ) فرمودند :« دعای روزه دار در موقع افطار در درگاه حضرت حق مستجاب می شود .»

حضرت رضا (علیه السلام ) فرمودند :« فلسفة روزه داشتن این است که انسان گرسنگی و تشنگی را لمس کند و حالت خضوع و خشوع در او پدید بیاید و به ضعف خود پی ببرد و غرور وی در هم شکسته شود و برای تحصیل صبر ، تمرین و ممارست کند و متذکر سختیهای روز قیامت گردد و ناراحتی فقرا را که در مضیقة اقتصادی می باشند درک نماید و به فکر کمک و مساعدت نسبت به آنها بیفتد .»

علی بن عبدالعزیز که یکی از محدثان است می گوید حضرت صادق (علیه السلام)به من فرمودند :«به توخبر بدهم که اصل اسلام وفرع آن واوج عظمت وقله شکوه آن چیست ؟» عرض کردم : بفرمایید .

فرمودند : اصل اسلام  نماز و فرع آن زکات است و اوج عظمت و قلة شکوه اسلام ، جهاد در راه خدا است .

سپس فرمودند :« به تو بگویم که درهای خیر از کدام راه به روی انسان گشوده می شود؟ روزه گرفتن ، (که)سپر آتش جهنم است. »

حضرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:« خداوند فرموده است:روزه برای من است و پاداش آن را من خودم می دهم .»

احکام روزه

روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهائی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعداً گفته می شود خودداری نماید .

نیت روزه

 (مساله 1547) لازم نیست انسان نیت روزه راقلب خود بگذارند ، مثلاً بگوید فردا را روزه می گیرم ، بلکه همین قدر که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد کافی است و برای آنکه یقین کند تمام این مدت را روزه بوده ، باید مقداری پیش ازاذان صبح و مقداری هم بعد از مغرب از انجام کاری که روزه را باطل می کند خودداری نماید .

1548- انسان می تواند در هر شب از ماه رمضان برای روزه فرادی آن نیت کند و بهتر است که شب اول ماه هم نیت روزه همه ماه را بنماید .

1549- نیت روزه ماه رمضان وقت معین ندارد تا اذان صبح هر وقت نیت روزه فردا بکند اشکال ندارد .

1550- وقت نیت روزة مستحبی از اول شب است تا موقعی که به اندازة نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد که اگر تا این وقت کاری که روزه راباطل می کند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبی کند روزه او صحیح است .

1551- کسی که پیش از اذان صبح بدون نیت روزه خوابیده است ، اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند ، روزه او صحیح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب . و اگر بعد از ظهر بیدار شود ، نمی تواند نیت روزه واجب نماید .

رساله عملیه حضرت آیت الله نوری همدانی (دامت برکاته)

 

منبع :2taii.mihanblog.com


تشرفات به خدمت مولانا بقیةالله(علیه السلام)

تشرف سید جعفر قزوینی با پدر بزرگوار خود

------------------------

سید جلیل ، آقا سید جعفر قزوینی می گوید: بـا پدرم - مرحوم آقای سید باقر قزوینی - به مسجدسهله می رفتیم .

وقتی نزدیک مسجد رسیدیم ، به او گفتم : این حرفهایی که از مردم می شنوم ، یعنی هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بیاید حضرت مهدی (ع ) را می بیند، پایه و اساسی ندارد.

پدرم غضبناک متوجه من شد و گفت : چرا اساسی نداشته باشد؟ فقط به خاطر آن که تو ندیده ای ؟ آیـا هـر چیزی که تو ندیده ای اصل ندارد؟ و خیلی مرا سرزنش کرد، به طوری که از گفته خویش پشیمان شدم .

داخل مسجد شدیم .

هیچ کس در آن جا نبود.

وقتی پدرم در وسط مسجد، برای خواندن دو رکعت نـمـاز اسـتـجاره ایستاد،شخصی از طرف مقام حضرت حجت(ع )متوجه او شد و از کنارش عبور نـمـود.

بـه او سلام کرد و با ایشان مصافحه نمود.

دراین جا پدرم به من توجه کرد و پرسید: این آقا کیست ؟ گفتم : آیا او حضرت مهدی (ع )است ؟ فرمود: پس کیست ؟ من به دنبال آن حضرت دویدم ، ولی احدی را نه در مسجد و نه در خارج آن ندیدم.

کمال الدین ج 2، ص 72، س 37

منبع: 2taii.mihanblog.com


فساد در جامعه مسلمانان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

حضرت امام صادق (علیه السلام ) در حدیثی مفصّل به بیان ویژگی ها و اتفاقاتیکه قبل از ظهور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) در جامعه مسلمانان رخ خواهد داد اشاره میفرمایند؛
از شما خانم و آقای عزیز تقاضا می کنم که این مطلب را به دقت مطالعه فرمایید و خودتان این اتفاقات را با آنچه که در جوامع اسلامی در حال به وقوع پیوستن است مقایسه کنید و قضاوت کنید که ......

متن حدیث: آیا ندانسته‏اى که هر که چشم براه دولت ما باشد و بر آزار و ترسى که مى‏بیند شکیبائى ورزد فرداى قیامت در زمره ما محشور گردد پس هر گاه دیدى که حق مرده، و (حق‏جویان و) اهل حق از میان رفتند و دیدى که ستم همه شهرها را فرا گرفته، و دیدى که (دستورات) قرآن کهنه شده و چیزهائى که در آن نیست در آن پدید شده، و (آیات آن) طبق دلخواه توجیه شده، و دیدى که آئین زیر و رو گشته چنانچه آب زیر و رو شود، و دیدى که اهل باطل بر اهل حق بزرگى جویند، و دیدى که شر و بدى آشکار است و از او نهى نشود و هر که بد کند او را معذور دانند، و دیدى که بزهکارى آشکار گردیده، و مردان بمردان و زنان به زنان اکتفا کنند، و دیدى که شخص مؤمن مهر بر لب زده و سخنش را نپذیرند، و دیدى که شخص فاسق دروغ گوید و کسى دروغ و افترایش را بر او باز نگرداند، و دیدى که (بچه) کوچک (مرد) بزرگ را خوار شمارد، و دیدى که قطع رحم کنند، و دیدى هر که را بکار بد بستایند خندان گردد و سخن گوینده را باو باز نگرداند و دیدى که پسر بچه همان کند که زنان کنند، و دیدى که زنان با زنان تزویج کنند، و دیدى که مدح و ثنا (و تملق و چاپلوسى) بسیار گردد، و دیدى که مرد مال خود را در غیر راه اطاعت خدا خرج کند و کسى از کار او جلوگیرى نکند و دستش را نگیرند، و دیدى که چون شخصى کوشش مؤمن را (در اطاعت خدا) بیند از کوشش او بخدا پناه برد، و دیدى که همسایه همسایه آزارى کند و مانعى براى او در این کار نیست، و دیدى که کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن مى‏بیند و شاد است از اینکه در روى زمین فساد و تباهى بیند، و دیدى که شراب را آشکارا بنوشند و براى نوشیدنش‏ گرد هم برآیند کسانى که از خداى عز و جل نمى‏ترسند، (1) و دیدى که امرکننده بمعروف خوار است، و فاسق در آنچه خدا دوست ندارد نیرومند و ستوده است، و دیدى که اهل قرآن و تفسیر خوارند و هر که آنان را دوست دارد نیز خوار است، و دیدى که راه خیر بسته شده و براه شر و بدى رفت و آمد گردد، و دیدى که خانه کعبه تعطیل شده و دستور به نرفتن آن میدهند، و دیدى که مرد بزبان گوید آنچه را عمل بدان نکند، و دیدى که مردان براى استفاده مردان خود را فربه کنند و زنان براى زنان، و دیدى که زندگى مرد از پسش اداره گردد و زندگى زن از فرجش، و دیدى زنان نیز چون مردان براى خود انجمنها ترتیب دهند، و دیدى در فرزندان عباس کارهاى زنانگى آشکار شد و خضاب کنند و سر را شانه زنند چنانچه زن براى شوهر خود خضاب کند، و بمردها براى فروج خود پول دهند (یعنى براى اینکه مردان با آنها کار شنیع انجام دهند، یا پول دهند تا مردان با زنانشان جمع شوند) و دیدى که در باره استفاده از مرد رقابت شود و مردان بر سر این کار غیرت‏ورزى کنند، و پولدار عزیزتر از مؤمن باشد، و ربا آشکار شود و بر آن سرزنش نشود، و زنان بر دادن زنا ستایش شوند، و دیدى که زن براى نکاح مردان با شوهر خود همکارى کند، و دیدى بیشتر مردم و بهترین خانه‏ها آن باشد که با زنان در هرزگى آنها کمک کنند، و دیدى که مرد باایمان غمناک و پست و خوار گردد، و دیدى که بدعت و زنا آشکار گردد، و دیدى که مردم بشهادت ناحق اعتماد کنند، و دیدى که حرام حلال شود و حلال حرام گردد، و دیدى که دین به رأى تعیین شود و قرآن و احکام آن تعطیل گردد، و دیدى که از روى دلیرى بر خدا مردم براى انجام کار بد انتظار آمدن شب را نکشند، و دیدى که مؤمن نتواند کار بد را انکار کند جز بدلش، و دیدى که مال کلان در مورد خشم خداى عز و جل خرج شود، (1) و دیدى که زمامداران بکافران نزدیک شوند و از خوبان دورى گزینند، و دیدى که فرمانروایان در داورى رشوه گیرند، و دیدى که حکومت و فرمانروائى در مزایده قرار گیرد، و دیدى که خویشاوندان محرم را نکاح کنند و بهمانها اکتفا کنند، و دیدى که بصرف تهمت و سوء ظن مردم را بکشند، و در باره استفاده از مرد نر غیرت‏ورزى شود و جان و مال سر این کار دهند، و دیدى که مرد براى آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار گیرد (و باصطلاح روز، هم جنس بازى مد شود)، و دیدى که مرد از کسب زنش از هرزگى نان میخورد، آن را میداند و بآن تن میدهد، و دیدى که زن بر مرد خود مسلط شود و کارى را که مرد نمیخواهد انجام دهد و بشوهر خود خرجى میدهد، و دیدى که مرد زن و کنیزش را (براى زنا) کرایه میدهد، و بخوراک و نوشیدنى پستى تن در میدهد، و دیدى که سوگندهاى بناحق بنام خدا بسیار گردد، و قمار بازى آشکارا شود، و شراب را بدون مانع علنا بفروشند، و دیدى زنان خود را در اختیار کافران گذارند، و دیدى ساز و ضرب علنى گردد و بر سر کوى و بازار آشکارا زنند و کسى از آن جلوگیرى نکند و کسى جرأت جلوگیرى آن را ندارد، و دیدى مردم شریف را خوار کند کسى که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند، و دیدى که نزدیک‏ترین مردم بفرمانروایان کسى است که بدشنام گوئى ما خانواده ستایش شود، و دیدى هر کس ما را دوست دارد دروغگویش دانند و شهادتش را نپذیرند، و دیدى بر سر گفتن حرف زور و ناحق مردم با همدیگر رقابت کنند، و دیدى که شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران آید و در عوض شنیدن چیزهاى ناروا براى آنها آسان و مطلوب است، و دیدى که همسایه همسایه را گرامى دارد از ترس زبانش، و دیدى حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل کنند، و دیدى که مساجد طلاکارى و نقاشى شود، و دیدى راستگوترین مرد پیش آنها کسى است که‏ بدروغ افتراء بندد، (1) و دیدى که شر و سخن چینى آشکار گردد، و دیدى که ستمکارى شیوع یافته، و دیدى که غیبت را سخن خوش مزه و نمکین شمارند، و مردم همدیگر را بدان مژده دهند، و دیدى که براى غیر خدا بحج و جهاد روند، و دیدى که سلطان بخاطر کافر مؤمن را خوار کند، و دیدى که خرابى بر آبادانى چیره گشته، و دیدى که زندگى مرد از کم فروشى اداره مى‏شود، و دیدى خونریزى را آسان شمارند (و اهمیتى در نظر مردم ندارد)، و دیدى که مرد براى غرض دنیائى ریاست میطلبد و خود را ببدزبانى مشهور میسازد تا از او بترسند و کارها را باو واگذارند، و دیدى نماز را سبک شمارند، و دیدى که مرد مال بسیار دارد و از وقتى که آن را پیدا کرده زکاتش را نداده، و دیدى که گور مرده‏ها را بشکافند و آنها را بیازارند و کفنهاشان را بفروشند، و دیدى که آشوب بسیار است، و دیدى که مرد روز خود را به نشئه (شراب) بشب برد و شب را بمستى صبح کند و بوضعى که مردم در آنند اهمیت ندهد، و دیدى که حیوانات را نکاح کنند، و دیدى که حیوانات همدیگر را بدرند، و دیدى که مرد بنماز خانه خود رود و چون برگردد جامه در تن ندارد، و دیدى دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین آید، و دیدى کسبهاى حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت کنند، و دیدى که نماز خوان براى ریا و خودنمائى نماز میخواند، و دیدى که فقیه براى غیر دین مسأله مى‏آموزد و طالب دنیا و ریاست است، و دیدى که مردم با کسى هستند که پیروز شود، و دیدى که هر کس روزى حلال میجوید مورد سرزنش و مذمّت قرار میگیرد و جوینده حرام مورد ستایش و تعظیم قرار میگیرد، و دیدى که در حرمین (مکه و مدینه) کارهائى که خدا دوست ندارد انجام گیرد، کسى از آنها جلوگیرى نکند و میان مردم و انجام آنها کسى مانع نشود، و دیدى که ساز و آواز در حرمین آشکارا گردد، (1) و دیدى که اگر کسى سخن حق گوید و امر بمعروف و نهى از منکر کند دیگران او را نصیحت کنند و بگویند: این کار بر تو لازم نیست، و مردم بهمدیگر نگاه کنند (و هم چشمى کنند) و بمردم بدکار اقتداء کنند (و باصطلاح امروز مدپرستى شایع گردد) و ببینى که راه خیر و طریقه آن خالى است و مشترى ندارد، و دیدى که مرده را بمسخره گیرند و کسى براى مرگ او غمناک نشود، و دیدى که هر سال بدى و بدعت تازه بیش از گذشته پیدا شده، و دیدى که مردم و انجمنها پیروى نکنند مگر از توانگران، و دیدى که بفقیر چیز دهند در حالى که باو بخندند و براى غیر خدا باو ترحم کنند، و دیدى که نشانه‏هاى آسمانى پدید آید ولى کسى از آن هراس نکند، و دیدى که مردم بر هم بجهند چنانچه حیوانات بر هم میجهند و هیچ کس از ترس کار زشتى را انکار نکند، و دیدى که مرد در غیر اطاعت خدا زیاد خرج کند ولى در مورد اطاعت از کم هم دریغ دارد، و دیدى ناسپاسى پدر و مادر آشکار گشته و پدر و مادر را سبک شمارند و حال آنها در پیش فرزند از همه بدتر باشد و فرزند خوشحال است که بآنها دروغ بندد، و ببینى که زنها بر حکومت غالب گشته و هر کارى را قبضه کنند، و کارى پیش نرود جز آنچه طبق دلخواه آنان باشد، و دیدى که پسر بپدر افتراء زند و بپدر و مادر خود نفرین کند و از مرگشان خوشحال شود.

و دیدى اگر روزى بر مردى بگذرد که در آن روز گناهى بزرگ نکرده باشد مانند هرزگى یا کم‏ فروشى یا انجام کار حرام یا میخوارگى آن روز گرفته و غمناک است و خیال کند که روزش بهدر رفته‏ و عمرش در آن روز تلف شده، (1) و دیدى که سلطان خوراک را احتکار کند، و دیدى که حق خویشاوندان پیغمبر (خمس) بناحق تقسیم شود و بدان قمار بازى کنند و میخوارگى کنند، و دیدى با شراب مداوا کنند و براى بیمار نسخه کنند و بدان بهبودى جویند، و دیدى که مردم در مورد ترک امر بمعروف و نهى از منکر و بى‏عقیده‏گى بدان یکسان شوند، و دیدى منافقان و اهل نفاق سر و صدائى دارند و اهل حق بى‏صدا و خاموشند، و دیدى که براى اذان گفتن و نماز پول گیرند، و دیدى که مسجدها پر است از کسانى که ترس از خدا ندارند، و براى غیبت و خوردن گوشت مردم حق (بوسیله غیبت) بمسجد آیند و در مسجدها از شراب مست‏کننده توصیف کنند، و دیدى که شخص مست که از خرد تهى گشته بر مردم پیشنمازى کند و بمستى او ایراد نگیرند، و چون مست گردد گرامیش دارند و از او ملاحظه کنند و بدون بازخواست او را رها کنند و او را بمستیش معذور دارند، و دیدى هر که مال یتیمان بخورد شایستگى او را بستایند، و ببینى که داوران بخلاف دستور خدا داورى کنند، و دیدى که زمامداران از روى طمع خیانتکار را امین خود سازند، و دیدى میراث (یتیمان) را فرمانروایان بدست مردمان بدکار و بى‏باک نسبت بخدا داده‏اند (تا مقدارى را بآنها دهند و ما بقى را خود بالا کشند) از آنها حق و حسابى بگیرند و جلوى آنها را رها کنند تا هر چه میخواهند در آنها انجام دهند، و ببینى که بر فراز منبرها مردم را به پرهیزگارى دستور دهند ولى خود گوینده آن بدستورش عمل نکند، و دیدى که وقت نمازها را سبک شمارند، و دیدى که صدقه را بوساطت دیگران به اهلش دهند و بخاطر رضاى خدا ندهند بلکه روى درخواست مردم و اصرار آنها بپردازند، و ببینى که تمام غم و اندوه مردم در باره شکم و عورتشان است، باکى ندارند که چه بخورند و با چه نکاح کنند، و ببینى که دنیا بآنها روى آورده، و ببینى که نشانه‏هاى‏ حق مندرس و کهنه گشته. (1) در چنین وقتى خود را واپاى و از خداى عز و جل نجات بخواه و بدان که (در چنین وضعى) مردم مورد خشم خداى عز و جل قرار گرفته‏اند و خداوند بخاطر کارى است که بآنها مهلت داده، مراقب باش و کوشش کن تا خداى عز و جل تو را بر خلاف آنچه مردم در آنند مشاهده کند تا اگر عذاب بر آنها نازل گردد و تو در میان آنها باشى بسوى رحمت حق شتافته باشى و اگر جدا شوى آنان گرفتار شوند، و تو از روش آنان و بى‏باکى آنها نسبت بخداى عز و جل بیرون باشى، و بدان که براستى خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نکند، و همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.


روضه کافى-ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 55 - 60

 

منبع: 2taii.mihanblog.com